هرگز آنقدر ندارم که شوم مسکینت این شرف بس که به مسکین درت مسکینم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم » !

دنیا، میدان تنازع حق و باطل، و سرای پیروزی ها و شکست های گذرای این دو جبهه بوده و خواهد بود: وتلک الایام نداولها بین الناس » ; این روزگار [گاهی فتح و غلبه، گاهی شکست و مغلوبیت] را ما میان خلایق می گردانیم . (1)

آن چه در این میان، امید بخش دل خسته ی مؤمنان است، فرجام گرم و شیرینی است که قرآن کریم برای این درگیری نوید داده است: ان الذین یحادون الله ورسوله اولائک فی الاذلین× کتب الله لاغلبن انا و رسلی » کسانی که با خدا و رسول اش مخالفت می کنند، آنان در پست ترین مرتبه ی ذلت اند . خداوند، چنین حتم گردانید که البته من و فرستادگان ام، [بر دشمنان] غالب می شویم . (2)

زبان کتب الله . . .» ، نشانه ی اراده ی حتمی خدا است .

گویا، مسیر سربلندی و غلبه ی حق و تحقق آن فرجام روشن، تنها از راه آن میدان درگیری و نزاع می گذرد . که در آیه دیگری چنین آمده است: بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق » (3) ; بلکه ما، همیشه، حق را بر باطل پیروز می گردانیم تا باطل را محو و نابود سازد .

در این باره، آن چه حایز اهمیت است، این است که آیا نوید چنین فرجام زیبایی، کشنده ی مسئولیت های انسانی و تاریخی پیروان حق خواهد بود . و یا این که هواداران جبهه ی حق، در عین امیدواری و دل دادگی به این قبیل بشارت ها، باید حرکتی هماهنگ با قانون ها و سنت های حاکم بر هستی، در جهت فراهم آوردن و زمینه سازی آن روز موعود داشته باشند؟» . این جا است که ضرورت بحث از علل، عوامل، شرایط و زمینه های ظهور، آشکار می شود و آدمی را در پی کنکاش از آن ها وادار می سازد .

زمینه های ظهور، نوشتاری است که سعی کرده با استمداد از آیات و روایات و سنت های الهی حاکم بر هستی، گامی در این هت بردارد .

فصل یکم - کلیات

الف) تعریف:

واژه ی مقدمات » ، جمع مقدمه » می باشد، در لغت عبارت است از اموری که برای شروع در امری لازم هستند» ، (4) و در اصطلاح، مقدمات ظهور» به اموری گفته می شود که وجود آنها پیش از ظهور منجی موعود، حضرت حجة بن الحسن العسکری ( علیهماالسلام)، بایسته است; چرا که با فراهم آمدن این مقدمات، مقتضیات ظهور فراهم گشته و موانع آن برطرف می گردد .

گفتنی است عرصه ی پژوهش در نوشته ی حاضر، در دایره ی فرهنگ لغات عربی رقم خورده است، بر همین اساس باید دانست که واژگان ذیل در بردارنده ی معنای مورد نظر می باشند:

1 - وطا; که در بردارنده ی معنای هموار سازی است . و عبارت وطا الشی ء» به معنای آن چیز را آماده و مهیا ساخت » (5) آمده و در حدیث نیز چنین آمده است: یخرج [ا] ناس من المشرق فیوطئون للمهدی یعنی سلطانه » (6) (از مشرق زمین مردانی خروج می کنند و برای حضرت مهدی ( علیه السلام)، حکومتش را آماده می سازند)

2 - مهد; که در بردارنده ی معنای آماده سازی است، و عبارت مهدت الامر» یعنی آن کار را آماده کردم » (7) ، چنان که این آیه شریفه می فرماید: من عمل صالحا فلانفسهم یمهدون » (8) (آنها که کار شایسته انجام می دهند، سود خود را آماده می سازند) .

3 - هی ء: که متضمن معنای، اصلاح و برطرف کردن نواقص، حاضر نمودن، و فراهم سازی است . همانطور که در آیه شریفه آمده: فقالوا ربنا آتنا من لدنک رحمة و هیی ء لنا من امرنا رشدا» (و گفتند: پروردگارا ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن و راه نجاتی برای ما فراهم ساز) . (9)

ب) انقلابی از طرق عادی (طبیعی)

یکی از مطالب مهمی که در میان آیات نورانی قرآن، بارها، مورد تصریح قرار گرفته، مسئله ی قانون های حاکم بر جهان هستی و تاریخ و جامعه » است .

طبق آیات فروانی، تاریخ بشر و سرنوشت انسان ها در دایره ی نظام خاصی رقم می خورد که در آن، هرگونه دگرگونی و انقلابی، تابع یک سلسله قوانین مشخص و معینی است که به اراده ی خداوند برای تدبیر جهان به اجرا در آمده است . در تعابیر قرآنی، از آن ها، با عنوان سنت های الهی » یاد شده است . (10)

شاید بتوان یکی از این سنت ها را سنت دریافت پاداش به اندازه ی تلاش و کوشش » نامید . طبق این سنت، بهره مندی از نعمت های الهی به میزان سعی و تلاش آدمی بستگی دارد و این انسان ست که در پرتو اختیار، با عمل خویش، یا جامعه را به پیش می برد و تاریخ را تکامل می بخشد و یا به خاطر سستی و عدم تلاش، قابلیت دریافت نعمت های الهی را از دست می دهد و در سرازیری سقوط قرار می گیرد . قرآن کریم، در رابطه با این سنت، چنین می فرماید: و ان لیس للانسان الا ما سعی × وان سعیه سوف یری × ثم یجزاه الجزاء الاوفی » (11) ; (برای انسان، بهره ای جز سعی و کوشش او نیست، و تلاش او، به زودی، دیده می شود سپس به او جزای کافی داده خواهد شد) . بنابراین، اعطای نعمت های الهی، اعم از مادی یا معنوی، در زندگی دنیا و یا در سرای آخرت، بسته به چگونگی تلاش و کوشش انسان است . این، قانونی است که برای تمامی امت ها، یک سان است و هیچ قومی از این قانون استثنا نشده است .

البته باید در نظر داشت که در کنار این سنت، قانون امداد رسانی و تاییدات غیبی خداوند که در مواقع وم برای یاری انسان های پاک و مصلح به اجرا در می آید، تحت الشعاع واقع نمی شود، بلکه هر گاه ایشان به وظایف خویش در قبال تکالیف الهی عمل کنند، آن سنت نیز به اجرا در خواهد آمد . خداوند متعال، در آیه ی هفتم سوره ی محمد صلی الله علیه و آله می فرماید: یا ایها الذین ءامنوا ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم » ; (ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر [آیین] خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند و گام هایتان را استوار می دارد).

در این آیه ی شریف، خداوند متعال، مرحله ی فعلیت رسیدن سنت نصرت و یاری مؤمنان را مشروط به انجام دادن وظیفه ی ایشان - که همان نصرت دین خدا و تحمل سختی ها است - کرده است .

بنابراین، یک انسان مؤمن، در عین حال که معتقد به امدادهای غیبی و یاری رسانی خداوند متعال است، هیچ گاه این مطلب اساسی را فراموش نمی کند که جهان هستی، عالم اسباب و مسببات است و انسان برای رسیدن به مقصود خویش باید کمر همت را ببندد و از طریقی که سنت الهی است، مطلوب خویش را به دست آورد . امام صادق ( علیه السلام) در این باره می فرماید: ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب (12) ; اراده ی خداوند، چنین تعلق گرفته که هیچ چیزی جز بواسطه ی اسباب اش محقق نشود .» .

بر همین اساس، شکستن شوکت مان و از بین بردن صاحبان ستم و گمراهی، محو کردن شبکه های دروغ پراکنی و انحراف و ویران ساختن مراکز بی دینی و بیدادگری، هدفی است که جز با پیمودن مسیری که قانون حاکم بر هستی پیش روی انسان های شایسته قرار داده، ممکن نخواهد بود .

این قانون، همان فراهم کردن اسباب و شرایط پیروزی حق بر باطل است که به تحقیق، مسیری است آکنده از سختی ها و دشواری ها . در روایتی از امام باقر ( علیه السلام) چنین رسیده است: . . . لیس منا اهل البیت احد یدفع ضیما و لایدعو الی حق الا صرعته البلیة . . . ; (13) کسی از ما خاندان نیست که به دفع ستم یا فراخواندن به سوی حقی برخیزد، مگر این که گرفتاری دامن گیرش می شود .» .

بنابراین، همان طور که حاکمان ستم پیشه ی دنیا، از ابتدای تاریخ تا کنون و از اینک تا هنگام برپایی حکومت عدالت پیشه ی حضرت مهدی ( علیه السلام) با ابزار معمولی و از مسیر طبیعی حوادث (رویدادهای) روزگار، به قدرت رسیده اند و تازیانه ی ستم های پنهان و آشکار خویش را بر گرده ی انسان های پاک سیرت فرود آورده اند، (14) سقوط و نابودی و ذلت آنان به دست حضرت مهدی موعود ( علیه السلام) نیز با ابزار و وسایل موجود در عالم هستی صورت خواهد گرفت .

آخرین فرستاده ی خدا، پیامبر گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله وسلم) برای برپایی و تاسیس حکومت اسلامی خویش، همین مسیر را پیمود و با تلاش و کوشش، مشکلات و سختی ها را پشت سر نهاد و عزت بندگان شایسته ی خدا را به ارمغان آورد . این، نکته ای است که امام باقر ( علیه السلام) در بخشی از سخنان خود به بشیر نبال متذکر آن می شوند . بشیر می گوید:

. . . لما قدمت المدینة، قلت لابی جعفر ( علیه السلام) : انهم یقولون ان المهدی لوقام لاستقامت له الامور عفوا، و لایهریق محجمة دم .» . فقال: کلا! والذی نفسی بیده! لواستقامت لاحد عفوا، لاستقامت لرسول الله ( صلی الله علیه و آله وسلم) حین ادمیت رباعیته، و شج فی وجهه! کلا! والذی نفسی بیده! حتی نمسح نحن و انتم العرق والعلق، ثم مسح جبهته .» . (15)

هنگامی که به مدینه رسیدم، به امام باقر ( علیه السلام) عرض کردم: آنان می گویند: "هنگامی که مهدی ( علیه السلام) قیام کند، کارها، به خودی خود، برای او سامان می گیرد و حتی به اندازه ی حجامتی هم خون نمی ریزد" .» . حضرت فرمود: هرگز چنین نیست! سوگند به آن که جان ام به دست او است! اگر قرار بود کارها برای کسی به خودی خود سامان بگیرد، هر آینه، برای رسول خدا سامان می گرفت، در آن روز که دندان هایش شکست و صورت اش مجروح گشت! نه! قسم به آن که جان ام به دست او است! چنین نخواهد شد تا آن که ما و شما، عرق و خون را از چهره ی خود پاک کنیم .» ، سپس به پیشانی خود دست کشید .

البته باید توجه داشت که آن چه در این روایت شریف مورد اشاره قرار گرفته، گوشه ای از سختی ها و مشقاتی است که یاوران امام زمان ( علیه السلام) باید به جان بخرند; چرا که سنت جاری بر عالم هستی چنین اقتضا می کند که هدف، هر قدر بزرگ تر و با ارزش تر باشد، رسیدن به آن نیز سخت تر و مشکل تر خواهد بود و آدمی به اندازه ای که تلاش کند، نتیجه برداشت می کند . اگر قرار باشد که انسان های صالح، به دنبال برپایی حکومت عدلی - که ولایت الهی را در سرتاسر جهان محقق سازد - باشند، باید به اندازه ی این هدف والا نیز تلاش کنند و سختی ها را هموار کنند; چرا که بدون شک، حکومتی با چنین آرمان بلند، آن هم در گستره ی جهان، به آسانی شکل نمی گیرد; زیرا، پر واضح است که حاکمان جهان خواری که زیر سایه ی سرپرستی شیطان، در طول تاریخ، ظلم ها و بیدادگری های خود را در پهنه ی زمین به اجرا در آوردند، در راه پایداری و استمرار تشکیلات شیطانی خویش، از هیچ کوششی دریغ نکنند و در برابر برپا کنندگان حکومت الهی به مخالفت برخواهند خاست و با ایشان به ستیز می پردازند، آن هم در موقعیتی که شبکه ی بیدادگری متمردان و مستکبران دنیا، هر چه به زمان قیام امام عصر ( علیه السلام) نزدیک تر می شود، گسترده تر و قوی تر می شود .

از سوی دیگر نیز هدف و آرمان لشکریان امام زمان ( علیه السلام) به مراتب بزرگ تر از هدف اطرافیان پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم) است; چرا که انقلاب حضرت مهدی ( علیه السلام) در ادامه ی همه ی انقلاب های انبیا است و تحقق کامل همه ی آرمان ها، نویدها، بشارت های آنان خواهد بود .

در حدیثی از امام باقر ( علیه السلام) این نکته ی حایز اهمیت، چنین مورد اشاره قرار گرفته است:

عن ابی حمزة الثمالی، قال: سمعت ابا جعفر ( علیه السلام) یقول: ان صاحب هذا الامر لو قد ظهر لقی من الناس مثل ما لقی رسول الله ( صلی الله علیه و آله وسلم) واکثر .» (16) ;

ابوحمزه ثمالی می گوید: از امام باقر ( علیه السلام) شنیدم که می فرمود: همانا، هنگامی که صاحب این امر [حضرت مهدی ( علیه السلام)] ظهور کند، از جانب مردم; با همان چیزی روبه رو می شود که رسول خدا روبه رو شد، بلکه ناملایماتی را که او می بیند بیش تر است .» .

افزون بر این، باید دانست که تحمل این ناگواری ها، برای کسانی که می خواهند در دولت حضرت امام مهدی ( علیه السلام) از جمله ی یاران نزدیک آن حضرت باشند، شبانه روزی و به طور مستمر خواهد بود و این طور نیست که فقط در ابتدای نبرد با ستمگران و خون خواران جهان، مدتی سختی بکشند و بعد از استقرار حکومت، در خوشی و نعمت به سر برند .

در حدیثی از امام صادق ( علیه السلام) چنین وارد شده است:

. . . عن مفضل بن عمر، قال: کنت عند ابی عبدالله ( علیه السلام) بالطواف فنظر الی و قال لی: یا مفضل! مالی اراک مهموما متغیر اللون؟» .

قال: قلت له: جعلت فداک! نظری الی بنی عباس و ما فی ایدیهم من هذا الملک والسلطان والجبروت، فلوکان ذالک لکم لکنا فیه معکم .» . فقال: یا مفضل! اما لوکان ذالک لم یکن الا ة اللیل و سباحة النهار، واکل الجشب ولبس الخشن شبه امیرالمؤمنین ( علیه السلام)، والا فالنار . . . (17) !» ;

مفضل می گوید: هنگام طواف نزد امام صادق ( علیه السلام) بودم که آن حضرت نگاهی به من کرد و فرمود: ای مفضل چه شده تو را غمزده و رنگ پریده می بینم؟ مفضل می گوید: عرض کردم: فدایت شوم! در فکر بنی عباس و آن چه از پادشاهی و سلطنت و بزرگی در اختیار آنان است، بودم . می اندیشیدم که اگر آن ها در اختیار شما بود ما نیز در آن با شما شریک بودیم .» . در این هنگام حضرت فرمود: ای مفضل! آگاه باش که اگر ما در چنین موقعیتی بودیم، نمی بود مگر بیداری شب و تلاش و رفت آمد روز، و خوردن غذای غیر مرغوب و پوشیدن لباس خشن، درست همانند امیرالمؤمنین [علی] ( علیه السلام)، و در غیر این صورت به آتش عقوبت می شدیم .» .

در بیان دیگری از امام رضا ( علیه السلام) این طور رسیده است:

عن معمر بن خلاد قال: ذکر القائم ( علیه السلام) عند ابی الحسن الرضا ( علیه السلام) فقال: انتم الیوم ارخی بالامنکم یومئذ .» . قالوا: کیف؟» .

قال: لو قد خرج قائمنا ( علیه السلام) لم یکن الا العلق والعرق، والنوم علی السروج . . . (18) » ; معمر بن خلاد می گوید: در مجلس امام رضا ( علیه السلام) از امام قائم ( علیه السلام) یادی به میان آمد، آن حضرت فرمود: شما، امروز [که امام تان قیام نکرده و حکومت را به دست نگرفته] در آسودگی و آسایش بیش تری نسبت به آن روز [که امام تان قیام می کند] قرار دارید .» . از آن حضرت پرسیدند: چه طور چنین است » . فرمود: هنگامی که قائم ما [اهل بیت] خروج کند، چیزی جز عرق ریختن و خون بسته شده ای [که از سختی کار بر پوست دست و صورت ظاهر می شود] و نیز خواب و استراحت بر روی زین اسب ها نخواهد بود .» .

بنابراین، جای دارد کسانی که در انتظار فرا رسیدن روزگار رهایی از چنگال زورگویان خون آشام و خوار کنندگان انسانیت هستند، با بصیرتی تمام، دیده به راه آینده ای زیبا و روشن داشته باشند و با نور حاصل از این بصیرت، زیستن خویش را تکامل بخشیده و زندگی خود را مهیای درک آن زمان سازند; چرا که حکومت سربلند دولت حضرت مهدی ( علیه السلام) نیز باید منزل ها و مراحلی را که قوانین و سنت های الهی برای نظام آفرینش قرار داده است، طی کند، هر چند که در تمامی این مراحل، انقلاب و حکومت امام عصر ( علیه السلام) توام با تاییدات غیبی نیز خواهد بود، همان طور که این امدادهای الهی برای امت های پیشین که همسو با دین خدا حرکت می کردند نیز بوده است . (19)

ج) ضرورت زمینه سازی

با اینکه اساسی ترین وظیفه انبیاء و اولیاء و حجتهای الهی را، هدایت جامعه ی بشری به سوی کمال مقصود و رهایی از منجلاب پست حیوانی و نجات از چنگال حاکمان ستم پیشه ی شیطان مدار، باید ارزیابی کرد و یکی از مهمترین راههای رسیدن و پیش رفت در جهت نیل به آن را از طریق به دست گرفتن زمام امور جامعه باید دانست، اما باز هم مشاهده می شود که وقتی برای برخی از امامان معصوم ( علیهم السلام) مساله ی عهده داری حاکمیت ظاهری بر مردم مطرح می شود، ایشان از پذیرش آن سر باز زده و از قبول آن امتناع می کنند; با دقت در روایات و بررسی منابع تاریخی، به این نکته می توان پی برد که یکی از اساسی ترین و عمده ترین علتهای عدم پذیرش حاکمیت و به دست گیری زمام امور جامعه در برهه های خاصی از زمان توسط امامان از اهل بیت پیامبر ( علیهم السلام)، عدم وجود زمینه ی مناسب بوده است; چرا که اقدام به تشکیل و برپایی حکومت، پیش از فراهم آمدن زمینه های مناسب آن، ثمره ای جز برباد رفتن طرح و نقشه های سری و روبه رو شدن با شکست و ناکامی را در پی نخواهد داشت که به دنبال آن از بین رفتن نخبگان نهضت و قدرت و صلابت و هیبت بیشتر یافتن جبهه ی ستمگران نمایان می شود .

ایشان در برخی از روایات، اقدام پیش از موعد و بدون ایجاد تمهیدات لازم را، به پرواز کردن جوجه ای نورس که هنوز پر و بال لازم جهت پریدن را پیدا نکرد، تشبیه نموده اند .

امام باقر ( علیه السلام) می فرماید: مثل خروج القائم منا اهل البیت، کخروج رسول الله ( صلی الله علیه و آله وسلم)، و مثل من خرج منا اهل البیت قبل قیام القائم، مثل فرخ طار فوقع من وکره فتلاعبت به الصبیان » (قیام قائم ما اهل بیت، همانند قیام رسول خدا ( صلی الله علیه و آله وسلم) است [که آن حضرت بعد از انجام مقدمات لازم، از مردم یثرب پیمان بر ایجاد حکومت در مقابل مشرکان را گرفت] و آن کس که از ما خاندان، قبل از قیام قائم، به پا خیزد، بسان جوجه ای می ماند که [بدون داشتن بال پرواز] پرواز کند و از آشیانه ی خود فرو افتد و در نتیجه دستخوش بازیچه ی کودکان گردد) . (20)

و در همین راستا نیز روایاتی که شیعیان را از عجله و شتابزدگی در امر اهل بیت ( علیهم السلام)، باز می دارند، مورد تحلیل قرارمی گیرند; چرا که تعجیل به معنای طلب پیش از موعد و قبل از فراهم آوری زمینه های لازم است که نتیجه اش ناکامی و دوری از هدف خواهد بود;

عبدالرحمن بن کثیر می گوید: نزد امام صادق ( علیه السلام) بودم که مهزم اسدی به محضر حضرت شرف یاب شد و عرض کرد: جانم فدای شما باد! زمان این امری که در انتظارش هستید [قیام قائم ( علیه السلام)] چه وقت خواهد بود؟ به درستی که مدت آن طولانی گشت . حضرت در پاسخ فرمودند: یا مهزم کذب الوقاتون و هلک المستعجلون، و نجا المسلمون، والینا یصیرون » (ای مهزم! دروغ گفتند آنان که [برای امر ما] وقت تعیین نمودند، هلاک شدند آنان که عجله کردند، و نجات یافتند کسانی که خود را تسلیم کردند و به سوی ما برگشتند) . (21)

آن چه گذشت به روشنی حکایت گر آن است که وجود زمینه برای اقدام جهت به دست گیری زمام جامعه ی بشری، از ضرورتی انکارناپذیر برخوردار بوده و دست زدن به هر گونه اقدام نابجایی ثمره ای جز ناکامی را به دنبال نخواهد داشت .

اما در این باره باید توجه داشت که برپایی یک حکومت جهانی با رنگ الهی، آن هم در تمام زمینه ها، نیازمند چه عوامل و شرایط و اسباب و زمینه هایی است که با حاصل شدن آن ها، پی ریزی و تشکیل چنین حکومتی امکان خواهد داشت؟» .

شاید بتوان شرایط ظهور و اسباب برپایی حکومت عدل جهانی را در چهار عامل خلاصه کرد:

1 - قانون مدون و جامع و حکیمانه ای که بتواند منشور اداره ی جامعه ی بشری قرار گیرد .

2 - رهبر عادل و مدبر و توان مندی که انقلاب را هدایت کند، به پیروزی برساند و پیرو آن اداره ی حکومت جهانی را بر عهده گیرد .

3 - آمادگی پذیرش جامعه ی جهانی و فراهم بودن زمینه های مناسب اجتماعی در جهت پشتیبانی از حکومت .

4 - تعداد کافی فرمانبرداران ویاوران آگاه و کارامد برای کمک رسانی به رهبری و تشکیل و اداره ی هسته ی مرکزی حکومت .

در این میان، دو عامل نخست، با نزول قرآن و وجود آخرین وصی بر حق پیامبر مکرم اسلام، یعنی حضرت بقیة الله الاعظم مهدی موعود ( علیه السلام) تامین شده است، اما دو عامل دیگر، شرایطی هستند که باید تحقق پیدا کنند .

فصل دوم - فراهم بودن زمینه ی اجتماعی

در فلسفه ی تاریخ اسلامی، انسان ها، معمار سرنوشت جامعه و تاریخ اند . ایشان، محور دگرگونی اوضاع اجتماعی هستند . با خود آنان است که بتوانند جامعه ی خویش را از وضع بد و نامناسب به کیفیت خوب و مناسب برسانند و یا برعکس .

با دقت در آیات قرآن کریم و بررسی سرگذشت اقوام پیشین، به روشنی می یابیم که سنت الهی چنین مقرر شده که ایجاد هر گونه تغییر و تحولی برای جوامع انسانی، به دست خود انسان ها و با اراده و خواست آنان امکان پذیر است . همان طور که سرنوشت یک انسان، در گرو چگونگی فعالیت ها و کارهای او است، سرنوشت یک جامعه نیز بسته به کارکرد جمعی افراد است . خداوند متعال در آیه ی یازدهم از سوره ی مبارک رعد، این قانون حاکم بر جوامع بشری را چنین بیان می فرماید: ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم » ; خداوند، سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد، مگر آن که آنان آن چه را در خودشان است، تغییر دهند .

نیز در آیه ی پنجاه و سوم از سوره ی شریف انفال می فرماید: ذالک بان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم » ; این به خاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروه و امتی داده، تغییر نمی دهد جز آن که آنان خودشان را تغییر دهند .

از کلمات قوم » و انفسهم » در این دو آیه شریف، می توان چنین استفاده کرد که اراده ی جمعی جامعه، فراهم کننده ی بسترهای گوناگونی است که در سرنوشت آن اجتماع تاثیر بسزایی دارد . در واقع، تغییر زیرساخت های ارزشی جامعه، بستر و زمینه ی مهمی در دگرگونی اوضاع اجتماعی است . این تغییر از درون اندیشه و جان انسان ها نشئت می گیرد و آغاز می شود و سپس اراده ی نو اجتماعی مناسب با آن اندیشه و آرمان، به دنبالش بروز پیدا می کند .

بنابراین، جهت تکامل جامعه و در نهایت رسیدن به یک نتیجه ی مطلوب اجتماعی، فراهم آوردن برخی از زمینه های اجتماعی، امری اجتناب ناپذیر است .

زمینه های اجتماعی: آثار و نتایج

1 - ابتلا به عذاب

مطالعه ی سرگذشت امت های گذشته نیز به ما می نمایاند که جو حاکم بر فضای جامعه، بستر ساز ابتلا به سختی ها و عذاب ها یا بهره مندی از آسایش ها و نعمت ها بوده است . در ماجرای قوم حضرت صالح علیه السلام، می بینیم که مباشرت به گناه - که همان پی کردن شتر الهی بود - به دست یک نفر صورت گرفت، ولی از آن جا که فضای کلی جامعه، حاکی از رضایت عموم مردم از کار او بود، عذاب بر تمام قوم نازل شد . (22)

2 - تعیین حاکم و نوع حکومت

تشکیل حکومت و تعیین حاکم و چگونگی اداره ی امور جامعه نیز از جمله اموری است که در مکتب اسلام اصیل که بر مبنای قوانین و سنت های الهی شکل گرفته، بر عهده ی خواست مردم گذاشته شده است . این مردم هستند که در پرتو اراده ی خویش، حکمران جامعه را تعیین می کنند . در این رابطه، اسلام، از هر گونه تحمیلی که منجر به استبداد و سلب اختیار از جامعه شود، دوری می جوید . همچنان که در قانون حاکم بر هستی، چنین ثبت شده است که تک تک افراد بشر در تعیین مسیر زندگی و سرنوشت خود، مختار هستند و هیچ گونه جبری بر آنان نیست، جامعه ی بشری هم در تعیین سلطان و ولی خویش که مسیر حرکت اجتماع را مشخص می کند، مختار است . البته لازم به یادآوری است که هیچ گاه، تعلق اراده ی جمعی جامعه بر امری، دلیل بر حقانیت آن امر نیست .

بر همین اساس، ضروری ترین امر، قبل از تشکیل هر نوع حکومتی در جامعه، فراهم کردن زمینه ها و بسترهای متناسب با آن حکومت، جهت پذیرش مردمی است; چرا که ساختار حکومت مطلوب مردم، در جامعه به نحوی شکل می گیرد که افکار عمومی اجتماع، تحمل پذیرش آن را داشته باشند . قرآن کریم در آیه ی یازدهم از سوره ی رعد هر گونه تغییر و تحول اساسی در جامعه را منوط به تحول جان انسان های آن جامعه می داند و این، نشان آن است که نظام نامه ی دگرگونی ها و انقلاب ها، پی ریزی شده بر اساس اراده ی انسان ها است، اراده ای که از حالات روحی متناسب با آنان، نشئت گرفته است . کلمه ی حتی یغیروا ما بانفسهم » به این نکته اشاره دارد .

بی گمان مراد از نفس » در این آیه شریفه، شخص آدمی » که تشکیل یافته از پیکر و روح است، نمی باشد - چنان که در آیه 32 (23) سوره مبارکه مائده مورد اشاره قرار گرفته است - بلکه معنایی که از این کلمه در آیه یازدهم سوره رعد اراده شده، همان روح » و جان » انسان است که بدون بدن نیز به موجودیت خود ادامه می دهد و در مراحل مختلف زندگی حالات گوناگونی به خود می گیرد و همین امر سبب تغییر اندیشه ها و خواست ها به تناسب تغییر حالات روحی می شود . آن چه محل دقت می باشد، این است که تغییر جان » در مرحله ی نخست، تغییر حالات روحی است . وقتی چنین تغییری در انسان انجام پذیرفت، بی تردید، تغییر نظام ارزشی را به همراه دارد و همین امر، در خواست های متناسب با خود را نیز به دنبال خواهد داشت و در ادامه، امواج این تغییر به جامعه و در نهایت به ساختار حکومت نیز تسری پیدا می کند .

این، امری است که از آغاز حکومت اسلام تا کنون به روشنی قابل مشاهده است . ما، به اندازه ی مجال این نوشتار، به دو نمونه ی تاریخی، اشاره می کنیم:

الف) حکومت رسول خداصلی الله علیه و آله

رسول خداصلی الله علیه و آله برای پی ریزی ارکان حکومت اسلامی در یثرب، نخست، زمینه ی پذیرش آن را با بیعت عقبه ی اول، در میان مردم آن سامان ایجاد فرمود (24) - بیعتی که مفاد آن، دایر مدار مسائل اخلاقی اسلام بود - و بعد از آن که مردم و سران قبایل - که نبض اجتماع را به دست داشتند - آمادگی خویش جهت پذیرش بیش تر احکام اسلام را نشان دادند، آن حضرت با پیمان عقبه ی دوم، ارکان حکومت اسلامی را پایه گذاری کردند . (25)

ب) حکومت حضرت علی علیه السلام

بعد از رحلت پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله نیز ساختار حکومت و تعیین حاکمان جامعه، به گونه ای شکل گرفت که اراده ی مردم در آن دخیل بود . با اینکه بدون هیچ مبالغه ای می توان گفت، همه ی مردم یقین داشتند که جانشین بر حق رسول خدا ( صلی الله علیه و آله وسلم)، حضرت علی ( علیه السلام) است و هیچ کس مانند او لیاقت و شایستگی به دست گرفتن زمام امور مسلمانان را ندارد، اما از آن جا که به علل گوناگون، عزم خویش را بر قبول حاکمیت آن حضرت، جزم نکردند، حضرت علی ( علیه السلام) با تمام شایستگی، خانه نشین شد .

جناب سلمان فارسی، رحمه الله، در ضمن گزارشی از اوضاع جامعه ی مدینه، پس از رحلت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم)، علت روی کار نیامدن امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام) را چنین بیان می کند:

. . . و کان علی ابن ابی طالب ( علیه السلام) لما رای خذلان الناس له و ترکهم نصرته و اجتماع کلمة الناس مع ابی بکر و طاعتهم له و تعظیمهم له، جلس فی بیته (26) ; هنگامی که حضرت علی ( علیه السلام) بی اعتنایی مردم نسبت به خویش را مشاهده کرد و دید که ایشان از یاری اش کناره گیری کردند و همگی به گرد ابوبکر جمع شدند، و سر به طاعت و بزرگداشت او فرود آوردند، ناگزیر شد که در خانه بنشیند و زمام حکومت را واگذارد .

این، در حالی است که وقتی بعد از گذشت بیست و پنج سال، امیرالمؤمنین ( علیه السلام) زمام حکومت و امور جامعه را به دست گرفت، طی سخنانی شیوا، یکی از عمده ترین علت های آن را حضور مردم و خواست جامعه ی معاصر معرفی کرد و فرمود:

. . . فما راعنی الا والناس کعرف الضبع الی، ینثالون علی من کل جانب، حتی لقد وطی ء الحسنان، وشق عطفای، مجتمعین حولی کربیضة الغنم . . . (27) ; ازدحام فراوانی که مانند بال های کفتار بود، مرا به قبول خلافت وا داشت . آنان، از هر طرف مرا احاطه کردند، چیزی نمانده بود که دو نور چشم ام، دو یادگار پیغمبر، حسن و حسین ( علیهماالسلام) زیر پا لگدمال شوند! چنان جمعیت به پهلوهایم فشار آورد که سخت مرا به رنج انداخت و ردایم از دو جانب پاره شد! مردم، همانند گوسفندانی گرگ زده که دور چوپان جمع شوند، مرا در میان گرفتند . . .

و در قسمت دیگری از همین خطبه می فرماید:

. . . لولا حضور الحاضر . . . لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکاس اولها . . . ; اگر نه این بود که جمعیت بسیاری گرداگردم را گرفتند . . . هر آینه، مهار شتر خلافت را رها می ساختم و از آن صرف نظر می کردم و آخر آن را با جام آغازش سیراب می کردم . . .

آری! همان زمینه ی اجتماعی و اراه ی عمومی مردم که باعث شد آن حضرت بیست و پنج سال از اداره ی امور جامعه کنار بنشیند، در زمان دیگری، سبب شد که حجت خدا، حجت را بر خویش تمام شده بیابد و وظیفه را در ورود به عرصه ی حکومت بداند .

زمینه های اجتماعی و دولت حضرت مهدی ( علیه السلام)

با این بیان روشن شد که سنت و قانون الهی بر جوامع بشری چنین مقرر گشته که سرنوشت هر جامعه ای بسته به رویکرد و اراده ی آن جامعه باشد، بدین معنا که اراده ی جمعی مردم سبب پدید آمدن زمینه ها و بسترهایی می شود که این زمینه ها فضای متناسب با خود را به دنبال می آورند و در نتیجه، سرنوشت جامعه به گونه ای رقم می خورد که فضای حاکم بر جامعه مقتضی آن است و از آن جا که لازمه ی هر قانونی، قابلیت تکرار آن است، بدین معنی که هر گاه سبب محقق شود، اقتضای قانون، آن است که مسبب و نتیجه نیز تحقق یابد، در می یابیم که اگر انسان های صالح و پاک سیرت به دنبال برقراری حکومت جهانی عدل گستری هستند که ریشه ی هر گونه ظلم و ستم را برکند و پرچم زیبای ولایت الله را در سراسر گیتی به اهتزاز درآورد، باید در نخستین گام زمینه های اجتماعی لازم را فراهم سازند; چرا که آخرین پیشوای الهی انسان ها، به منظور هدایت مردم به سر منزل و کمال مطلوب، زمام چنین حکومت جهانی را به دست می گیرد، و این امر در صورتی امکان خواهد داشت که مردم آماده ی بهره گیری از این هدایت الهی باشند، و در صورتی که چنین زمینه مساعدی در اجتماع وجود نداشته باشد و مردم در مقام پذیرش دستورهای هدایت کننده ی آن امام همام نباشند، ظهور پیشوای آسمانی و منجی امت ها در میان چنین مردمی، ثمری نخواهد داشت، همان طور که وجود حضرت علی ( علیه السلام) در میان مردم زمان خود، بدون و جود زمینه ی مساعد برای بهره گیری از هدایت های آن حضرت، نتیجه ای به دنبال نداشت .

در برخی از روایات، با زبان خبر از آینده، به این زمینه سازی اشاره شده است . از جمله ی آن ها حدیثی است از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله وسلم) که در آن چنین آمده:

یخرج اناس من المشرق، فیوطؤون للمهدی یعنی سلطانه (28) از مشرق زمین، مردمانی خروج می کنند و زمینه ساز حاکمیت مهدی موعود ( علیه السلام) می گردند .

همان طور که ملاحظه می شود، پیام آور خدا با این بیان نورانی، در ضمن خبر از آینده، ظهور مهدی موعود ( علیه السلام) را مترتب بر فراهم بودن زمینه های لازم جهت حکومت و سلطه ی آن حضرت بر کره ی خاکی می داند و این در حالی است که هر انقلاب و حکومتی که برای هدفی معین برپا می شود، در صورتی امکان پیروزی دارد که زمینه ی آن از هر جهت فراهم باشد و اوضاع به طور کامل آماده و مهیا باشد .

یکی از عوامل و زمینه های مهم پیروزی، آن است که عموم ملت، خواهان آن حکومت باشند و اراده ی جمعی ایشان بر تایید و پشتیبانی آن قرار گرفته باشد، و از آن جا که حکومت حضرت مهدی ( علیه السلام) یک حکومت جهانی است، به تبع، مساعد بودن زمینه ی عمومی جهان را نیز می طلبد .

در ادامه، به برخی از نشانه های فراهم آمدن این زمینه اجتماعی اشاره می کنیم:

1 - محبوبیت اجتماعی

در دوران پیش از ظهور که یاس، سایه ی سیاه خویش را بر وجود بشریت می گستراند، خصیصه ی آینده نگری انسان، حس امید را، ناخودآگاه، از دل انسانیت های مدفون می رویاند و آدمی را به روزی دیگر» بشارت می دهد .

بی گمان، نسلی که دچار یاس ها و سرخوردگی ها است، در پی دیدن روزی خواهد بود که تمامی استعدادهای نهفته اش شکوفا شود، و همه ی انسان ها در پهنه ی زمین به جایگاه حقیقی شان برسند .

رهاورد بررسی ها نشان می دهد که تمام تلاش امامان هدایت ( علیهم السلام)، در این جهت مصروف می شده که در زمانی که یاس از دنیا و حاکمان آن بر شیعیان سیطره پیدا می کرده، مراقب باشند تا نه تنها این ناامیدی به ناحیه ی رحمت الهی سرایت نکند، بلکه چراغ امید به کارسازی و فرج و گشایش امور از جانب پروردگار متعال را در دل پیروان شان فروزان تر کنند . در روایتی از امام هشتم ( علیه السلام) چنین رسیده:

ما احسن الصبر، وانتظار الفرج . . . فعلیکم بالصبر; فانه انما یجیی ء الفرج علی الیاس . . . ; (29) چه نیکو است صبر و انتظار گشایش امور را کشیدن . . . پس بر شما است که صبر پیشه کنید; به درستی که فرج، آن گاه می آید که ناامیدی فراگیر گشته باشد .

در فضای مالامال از یاس و ناامیدی و سرخوردگی انسان ها، آشنایی با آینده ی سبز و پر نشاط از مجرای بشارت ها و پیش بینی های قطعی و تخلف ناپذیر انبیا و اولیای الهی، آدمی را در پی رسیدن به منجی و مصلحی حقیقی می دارد . این حالت، در مرحله ی نخست، تمایلی » بیش نیست، اما با شناخت بیش تر نسبت به اوصاف متعالی و آرمانی آن مصلح موعود و حکومت اش، در کنار رویارویی با واقعیت های وحشت ناک و تلخ و نابه هنجار عصر پیش از ظهور، رفته رفته به محبت » و دوست داشتن » به رکن اصلی آن حکومت اصلاح گر، یعنی قائد و رهبر نهضت، مبدل می شود . این جا است که این سخن در جای گاه معنا و مفهوم واقعی خویش قرار می گیرد:

انه لایخرج حتی لای غائب احب الی الناس منه، مما یلقون من الشر (30) ; به درستی که [مهدی موعود ( علیه السلام)] قیام نمی کند تا زمانی که هیچ غایبی نزد مردم محبوب تر از وی نباشد . و این به خاطر شرارت ها و ناروایی هایی است که مردم دیده اند .

اهمیت عنصر محبوبیت اجتماعی تا به آن جا است که وقتی به تاریخ می نگریم، هیچ حکومتی را نمی یابیم که گفته باشد: متکی بر ستم و سرکوب، بر مردم اعمال حاکمیت می کند .» .

محبوبیت اجتماعی که آمد، به دنبال خود مقبولیت را می آورد و با آمدن مقبولیت، مردم، ملتمسانه، حاکم را بر اعمال حکومت بر خویش دعوت می کنند . نمونه ی بارز این مطلب را در ماجرای بیعت مردم با حضرت علی ( علیه السلام)، مشاهده می کنیم . (31) البته، متون رسیده درباره ی نحوه ی بیعت مردم با حضرت مهدی ( علیه السلام) نیز خالی از این معنا نیست . (32)

به خاطر فراهم بودن همین زمینه ی اجتماعی مناسب، وقتی امام عصر ( علیه السلام) ظهور می کند، مردم، با تمام خوش حالی و در نهایت احترام، از آن حضرت استقبال می کنند . مرحوم سید بن طاووس، رحمه الله، در نقلی چنین آورده:

لایخرج المهدی حتی یقتل النفس اکیة . فاذا قتلت النفس اکیة غضب علیهم اهل السماء و اهل الارض، فاتی الناس المهدی و زفوها الیه ما تزف العروس الی زوجها لیلة عرسها (33) ; حضرت مهدی ( علیه السلام) قیام نمی کند تا زمانی که نفس زکیه به شهادت می رسد . پس هنگامی که نفس زکیه کشته شد، اهل آسمان و زمین، بر قاتلان او خشم ناک می شوند . در این هنگام است که مردم، گرد مهدی ( علیه السلام) جمع می شوند، و او را همانند عروسی که شب زفاف به سوی خانه ی شوهر می برند، برای حکومت می آورند .

بی گمان تعبیر زفوها الیه . . .» حاکی از اشتیاق شدید مردم به حکومت حضرت مهدی ( علیه السلام) و فراهم بودن زمینه ی بی نظیر اجتماعی قبل از ظهور است که به هنگام ظهور، این گونه از حکومت آن حضرت استقبال می شود . و همانطور که از متن روایت ظاهر است این زمینه ی اجتماعی پس از بروز ظلمی آشکار که در قالب شهادت نفس زکیه پدید آمده، در جامعه ایجاد می گردد، بر همین اساس می توان علت رویکرد مردم به حکومت مهدوی را در ادامه سرخوردگی ایشان از ظلم و فساد دیگران ارزیابی کرد .

مرور روایاتی که در این باره وارد شده اند به ما می نمایاند که عنصر محبوبیت، در بستر سازی برای حکومت حضرت مهدی ( علیه السلام)، از جایگاه ویژه ای برخوردار است . در بیانی از قتاده چنین رسیده است:

المهدی خیرالناس . . . محبوب فی الخلایق . . . (34) ; حضرت مهدی ( علیه السلام) بهترین مردم است . . . او، محبوب نزد خلایق است .

در تعبیر دیگری از اهل سنت این طور آمده است:

اذا نادی مناد من السماء: ان الحق فی آل محمد» ، فعند ذالک یظهرالمهدی علی افواه الناس و یشربون حبه فلای لهم ذکر غیره; (35) هنگامی که ندا دهنده ای از آسمان فریاد زند: حق در آل محمد ( صلی الله علیه و آله وسلم) است .» ، پس در آن زمان مهدی ظاهر می شود و محبت او در دل مردم جای می گیرد به طوری که در یاد هیچ کس، غیر او نخواهد بود .

در نقل دیگری، مقدار اشتیاق مردم به آن حضرت، با تشبیه به شدت شوق و دل بستگی شتر ماده ای به فرزندش بیان شده:

. . . فیبلغ المؤمنین خروجه فیاتونه من کل ارض، یحنون الیه کما تحن الناقة الی فصیلها . . . ; (36) هنگامی که خبر خروج حضرت مهدی ( علیه السلام) به انسان های مؤمن می رسد، از هر سرزمینی به سوی او روانه می شوند و با اشتیاق به سوی او می شتابند، همان طور که شتر ماده به طرف فرزند خود می رود .

2 - عطش و شیفتگی

انسانی که برای رسیدن به سعادت و خوش بختی به هر دری زده و هر راهی را پیش رو گرفته، اما هر چه بیش تر تلاش کرده، بسته بودن درها و بن بست بودن راه ها برای اش یقینی تر گشته است، اشتیاق به برپایی حکومت منجی موعود ( علیه السلام) در وجودش شعله ورتر می شود . تداوم این حالت، روح آدمی را به مرحله ای جدید می رساند که آن، عطش و شیفتگی است . اگر در جامعه ی بشری، این عطش پدید آید، مرحله ای مهم از زمینه های اجتماعی ظهور، فراهم شده است .

شاید بتوان سبب تکرار جمله ی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما» را در همین نکته دانست; چرا که بشر، از روزی که پا به عرصه ی زمین گذاشته و در پرتو زندگی اجتماعی خود، برای پیشبرد اهداف انسانی خویش، سر به فرمان حاکمان و زمامداران نهاده است، امیدوار بوده که این حاکمان زورمند جلو تعدیات را بگیرند و جامعه ای صالح و به دور از هر گونه ظلم و ستم پیدا و پنهان بسازند، اما نه تنها به این خواسته ی برخاسته از عمق جان خویش نرسیده، بلکه روز به روز شاهد گسترش ظلم و ستم های گوناگونی بوده است . از این رو، هر گاه که با پدیده ی ناروایی روبه رو می شود، از اعماق وجود آرزوی درک روزگاری را می کند که با روی کارآمدن مردی الهی، روح عدالت در کالبد جامعه ی بشری دمیده شود . این، همان زمینه ی مساعد و بستر مناسب برای پذیرش حکومت جهانی حضرت مهدی موعود ( علیه السلام) است که باید در وجود تمامی جامعه ی بشری رسوخ کند .

هر چند که روبه رو گشتن با پدیده ی نابه هنجار ظلم و جور، انسان را از سویی آزرده خاطر و رنجور می کند، اما از سوی دیگر، نور امید و عطش زندگی در آینده ای حتمی و موعود را که اثری از ظلم و جور نخواهد داشت در دل او فروزان می کند و همین امر سبب می شود تا لحظه به لحظه، محبت و دوستی و انس با حضرت مهدی ( علیه السلام) و حکومت او در جان آدمی شدت یابد، و رفته رفته این شدت به عطش و شیفتگی مبدل شود .

در روایتی از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله وسلم)، چنین آمده:

ینزل بامتی فی آخرامان بلاء شدید من سلطانهم لم یسمع ببلاء اشد منه حتی تضیق علیهم الارض الرحبة حتی تملاء الارض جورا و ظلما، لایجدالمؤمن ملجا یلتجی ء الیه من الظلم، فیبعث الله عزوجل رجلا من عترتی فیملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما یرضی عنه ساکن السماء و ساکن الارض (37) ; در آخر امان، بر امت من، بلای شدیدی - که تا آن زمان بلایی شدیدتر از آن شنیده نشده - از جانب سلطان و حاکم ایشان وارد می شود، به حدی که زمین با آن همه گستردگی اش بر آنان تنگ می شود و مالامال از ستم آشکار و پنهان می گردد . انسان مؤمن، پناهگاهی پیدا نمی کند که بدان پناه برد . در این وقت است که خداوند عزوجل، مردی از خاندان مرا بر می انگیزد تا زمین را پر از قسط و عدل سازد، همان طور که لبریز از ظلم و جور گشته بود، به طوری که ساکنین آسمان و زمین، از وی راضی می شوند .

این روایت، به روشنی، نشان می دهد که دوری جامعه از رهبر الهی عادل، و گرفتار آمدن آن در چنگال سردمداران بیدادگر، موجب بروز ظلم و فساد در همه ی زمینه ها می شود و همین فساد، باعث سختی و مشکلی و پدید آمدن تنگناهای غیر قابل رفع در زندگی بشر می گردد . در نتیجه، سبب تشنگی انسان های مؤمن به ظهور مصلح واقعی می گردد .

از حدیفه، درباره ی وضعیت جامعه ی بشری در هنگام قیام حضرت مهدی ( علیه السلام) چنین رسیده:

. . . انه لایخرج حتی لای غایب احب الی الناس منه مما یلقون من الشر; (38) به درستی که [مهدی موعود ( علیه السلام)] قیام نمی کند تا زمانی که هیچ غایبی نزد مردم محبوب تر از وی نباشد، و این به خاطر شرارت ها و ناروایی هایی است که به مردم رسیده است .

3 - اضطرار

از بررسی روایات می توان چنین به دست آورد که اضطرار» ، تبلور فراهم آمدن همه ی آمادگی ها و زمینه ها است . انسان مضطر، دنیا را باتمام وسعت اش، تنگ احساس می کند و زرق و برق فریبنده ی ظاهر قدرت های شیطانی، او را غافل نمی کند . بر عکس، انسان هایی که زندگی در کاخ های سر به فلک کشیده و بهره مندی از مال و منال فانی و عیش و نوش زودگذر دنیا، خط پایان آرزوهایشان را ترسیم کرده است، کجا به دنبال جای گاهی

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها